روضههای مگوی امام حسین
غصه اینجاست...
کیست که برایمان از این روضههای نگفته و نهفته بخواند:
در دوران خفقان معاویه، مردم امام حسین (علیهالسلام) را به عنوان حکیم و متکلّم، فقیه و مفسّر نمیشناختند. آنان به گونهای در جهل و بیخبری فرو رفته بودند که مسایل دینی و قرآنی را از آن حضرت (علیهالسلام) که از دودمان وحی و پرورده کنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، نمیپرسیدند.
«شیخ صدوق» در کتاب توحید مینویسد: «نافع ازرق در حضور حسین بن علی (علیهالسلام) از ابن عبّاس مطلبی پرسید و سالار شهیدان پاسخ او را داد. نافع با گستاخی و جسارت به امام حسین گفت: من از ابن عبّاس پرسیدم، نه از تو. چرا تو پاسخ دادی؟ ابن عبّاس به ناچار گفت: عیبی ندارد. حسین بن علی (علیهالسلام) نیز فقیهی دانشمند است»(توحید صدوق، ص80). در آن روزگار، سرگذشت انسان کاملی چون سالار شهیدان که قرآن ناطق و جانشین رسول خدا بود و به اذن خدا از همه حقایق عالم امکان آگاه بود به جایی رسیده بود که بدون معرفی ابن عباس شناخته نمیشد.
(به نقل از شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، آیتالله جوادی آملی، صفحه 184)