همه عرفا یک جور کشف و شهود میکنند این
هم یک نوعش: "خاطرهای از کنار ششگوشه امام حسین"،
نکات و درسهایی از مگسی که روی ضریح
زیارت میکرد!
1."ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/عِرض
خود میبری و زحمت ما میداری" واقعا شأن نزولش همینجاست؛ حافظ اینجا را میدید!
2.مثل همه عرفا که سریع خودشان را وارد
میکنند، من هم خودم را دیدم؛ سعی کردم خودم را از آن مگس هم پستتر ببینم. شاید
او را قبول کنند و من را...
3.عجب! به مگس هم اذن دادند، توفیق تنفس
در این حریم ملکوتی. شاید تعجب کنید ولی یک سؤال: اینها اتفاقی است؟ حاشا و کلا.
4.رحمهاللهالواسعه است حسین، به مگسان
هم.
فلذا شاعر میفرماید:"دوستان را کجا
کنی محروم/ تو که با این مگس نظر داری"
5.بهترین درس اخلاق همین جلوههاست در
حرم برای کسی که از "مگس"، "کرم به مگسآفرین به مگس" را
ببیند: "تنگ چشمان نظر به میوه کنند/ما تماشاکنان بستانیم/تو به سیمای شخص مینگری/ما
در آثار صنع حیرانیم"(سعدی)
6.مگس اصولا جای خوب نمینشیند. امان از
این که مگس راه را پیدا کند و عاقبت به خیر شود ولی ذائقه ما به سمت تعفنها سیر
پیدا کند.
7.فردای اون روز مگس داخل ضریح داشت میچرخید!(جایی
که کمتر زائری توفیق حضور در آنرا مییابد، نویسنده در این تشرفات تا بحال روزیش
آنجا نشده...) بله! درست فهمیدید: "پایداری همیشه جواب میدهد."
8.چقدر آداب زیارت! یک مگس معلم انسان خواهد
شد... و این از عجایب کار خداست که استاد انسانِ نخستین هم یکی مثل کلاغ باشد:
"فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا یبْحَثُ
فِی الْأَرْضِ لِیرِیهُ کَیفَ یوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ قَالَ یا وَیلَتَا أَعَجَزْتُ
أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِی سَوْءَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ(المائدة/31)
سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو
(و کندوکاو) میکرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای
بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از
ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد."
9.این نکته هم در این حریم قابل خدشه میشود: